سلام
از نت بیزار شدم. دلم می خواست مثل دو سال پیش برم پیش حاج خانوم و ایشون بگه گوشیت رو بزار پیش من و برو!
اما دلم اینجوری هم نمیخواد! دلم می خواد که خودم با دست خودم بگذارمش کنار! باید زودتر این کار رو بکنم تا بیش از این تباه نشدم!
تا بیش از این هر چه کشته ام نسوزوندم و به خاک سیاه ننشستم!
آدم انقدر سست عنصر، نوبره!
حالم از خودم و این همه سستی ام بهم می خوره! چقدر راحت شیطون رو کنارم میبینم و همچنان می تازم!
نمی دونم منتظر کدوم معجزه نشستم، با اینکه باور دارم معجزه , جز با عزم و اراده ی خودم اتفاق نخواهد افتاد!
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک
درباره این سایت