سلام
بعد از هفت هشت روز رسیدم خونه، دوست دارم بگم عیدتون مبارک! اما راستش با این اوضاع درهم آب و هوا!!! و اوضاع نابسامان مردم، نمی دونم چی باید بگم
از قدیم یادمه هر وقت بارون شدید میشد، مامان بشت بنجره دعا می کرد که: خدایا بلا رو دور کن و باران رحمتت رو بفرست.
و من این چند روزه همش همین دعام بوده!
روزهای اول سفر چون نه نت داشتم و نه دسترسی به تلویزیون و کلا از اخبار بی خبر بودیم، خیلی دیر از اتفاقات گلستان با خبر شدم
وقتی بیامک از دفتر آقا اومد که ایشون دستور امداد دادن، تازه فهمیدم اوضاع خراب تر از اونیه که فکرش رو می کردیم.
همون روزی که رفتیم، تقریبا تمام جاده تا خرم آباد و بعد هم تا اندیمشک رو با برف و بوران بشت سر گذاشتیم. خصوصا جاده ی اراک تا بروجرد و بعد هم خرم آباد مُردیم تا تموم شد. شب رو موندیم خرم آباد و بعد ادامه ی سفر!
و حالا موقع برگشت! دقیقا از دیروز عصری که ما از دزفول راه افتادیم تا همین جا با باران شدییییید اومدیم و باز همون جاده رو بزحمت گذروندیم. بعضی جاها جاده رو آب گرفته بود و با سلام و صلوات گذروندیم! اما بخیر گذشت الحمدلله. البته اینجا همچنان شدید میباره!
فقط دعا می کنم مردممون از بلا بدور باشند و خدا کمک کنه و بیش از این کسی صدمه نبینه.
خدا صبر بده به اون عزیزانی که تو این چند روز زندگی هاشون از بین رفته یا عزیزانشون رو از دست دادن. ظاهرا همه ی شهرهامون یه جورایی درگیرن :(
حتی هواشناسی، جنوبِ قم رو هم هشدار داده!
ان شاء الله بلا دور بشه و بخیر بگذره و همه بسلامتی این چند روز رو بگذرونند. همه ی مسافرا هم بخیر و سلامتی برگردن سر خونه زندگیشون.
+ خدایا، همونقدر که بارون رحمتت لذت بخشه، وقتی این بارون سیل میشه، ترسناکه. تو هر دوتاش ما اقرار داریم به ضعفمون و به هیچچچچچچ بودنمون در مقابل قدرت و عظمتت. خدایا دست رحمتت رو به این ماه عزیزت بر سر این ملت بکش و بلا رو دور کن.
++ آقا جانم. یا أبانااااا استغفر لنا ذنوبنا، إنا کنا خاطئین
درباره این سایت