سلام

قبل رفتن یه سری سوغاتی آماده کرده بودم برای بردن خونه ی ابوجاسم، میزبانِ این سه سالمون تو شهر کربلا!

اما میون استوری های دوستان کربلا رفته، دیدم گفتن که بهتره یه چیزی هدیه ببریم که مخصوص ایران باشه و یکی از پیشنهادات زعفران بود!

دیدم زعفران هم ارزشمنده هم کاملا ایرانی هم سبک، هم اینکه یاد امام رضا علیه السلام می اندازدشون که معمولا عاشقشون هستن. چند تایی خریدیم که هر جا مهمان منزل عراقی ها شدیم بهشون هدیه بدیم.

میون راه ساعت حدودای ده صبح بود که خسته کوفته رسیدیم به یه موکب و قرار شد نیم ساعتی بشینیم. بچه ها بعد از یه صبحونه ی سرپایی و نصفه نیمه هیچی نخورده بودن. گفتیم یه استراحتی بکنیم و بعدم یه چی بخوریم.

موکبی که رفتیم ساختمون بود و نسبتا مرتب و خنک بود. تازه نشسته بودیم که دیدیم یه خانم عرب یه ظرف نیمرو و چند تکه نون باگت آورد برامون، ظاهرا برای هر گروه زایری که میرسید صبحانه می آوردن بچه ها که کلی ذوق کردن. تقریبا هر شیش تامون خوردیم و حسابی سیر شدیم.

( شیش تا بودیم چون خواهرم که الان خونه شون هستیم دختراش همسن و سال دخترای من هستن و با هم رفته بودیم کربلا)

خواستیم که راه بیافتیم یاد زعفران ها افتادم، یه بسته برداشتم بردم بدم به صاحب موکب! فکر می کردم موکب عراقیه. ته موکب یه آشپزخونه مانند بود، وارد شدم گفتم ببخشین مسیول اینجا کیه؟ چند تا خانم ایرانی بودن، گفتن بفرما!!!! گفتم عه شما ایرانی هستین؟ گفتن بله اهوازی هستیم.

گفتم این زعفران رو آورده بودم برای هدیه! یه خانمه اومد گفت آها همون زعفرانیه که قرار بود برای حلوا بیارن؟! من همینجور هاج و واج که چی میگه؟! یه خانم دیگه گفت نه بابا این بنده خدا زایره. و اومد جلو و روبوسی و تشکر.

بعدم گفتن که قرار بود حلوا درست کنیم، منتظر بودیم زعفران برسه!!! حالا اجازه هست برای حلوا استفاده کنیم؟

خلاصه کلی تعجب کردن که چطور زعفران براشون رسیده. بعد گفتن اگه بمونید حلوامون زود آماده میشه، اما عذر خواستم که همراهامون منتظرن و وقت رفتنه!

هنوزم یادم میاد ذوق میکنم که یه ذره از مالمون رفت برای پذیرایی از زوار خسته تن آقا ابا عبدالله علیه السلام.

اللهم تقبل منا هذا القلیل.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Edgar Amanda من شاعرم Deangelo طاها مهاجر ماينر cooking with cooklett وبلاگ شخصی علی فرزانه موحد Tom مرکز بسیج دانشجویی دانشگاه های پیام نور